همیشه در اوج ناامیدی اون وقتی که فکر می کنی دستت از همه جا کوتاه شده دستی برای کمک بهت از غیب می رسه. حالا اون دست یا بهتر بگم امداد غیبی می تونه یه هدیه کوچیک یا یه دوست خوب باشه.این دوست خوب می تونه یه پسر یا حتی یه دختر باشه. باید بگم شاید باورتون نشه ولی من تا قبل از آشنایی با اون با هیچ دختری اون طور که باید حرف نزدم. چون راستش روشو نداشتم. ولی اون اومد و با اومدنش شهامت و جرات بیان حقیقت و حتی اظهار نظر در من زنده شد. اون از من کوچیک تره. ولی با این وجود خیلی چیزها ازش یاد گرفتم . من فهمیدم هیچ وقت برای شروع دیر نیست.به قول معروف ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است. از همه مهمتر اون قدرت عشق رو در وجودم زنده کرد. بهم یاد داد تا برای عشقم ارزش قائل باشم. در راهش حتی از جونم بگذرم. چیزهایی بهم یاد داد که شاید هیچ پدر یا مادری به فرزندشون یاد نداده باشن.
چون واقعا عاشقمه و منم از ته دل دوستش دارم.
دوستی ما به حدی رسیده که اگه یه روز اون صدای منو نشنوه یا من ازش بی خبر بمونم انگار یه چیزی رو گم کردیم. امیدوارم این عشق تا دم مرگ در وجود هردوی ما زنده بمونه. شما هم برای ما دعا کنید.